جدول جو
جدول جو

معنی کان شناسی - جستجوی لغت در جدول جو

کان شناسی
معدن شناسی، علم به اکتشافات و استخراج معادن
تصویری از کان شناسی
تصویر کان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
کان شناسی
(شِ)
آشنایی به معادن. دانشی که از راه آن به وجود و چگونگی بهره برداری کانها پی توان برد
لغت نامه دهخدا
کان شناسی
علم بشناسایی معادن مختلف و آن یکی از شعب زمین شناسی است معدن شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
کان شناسی
((ش))
علم به شناسایی معادن مختلف، معدن شناسی
تصویری از کان شناسی
تصویر کان شناسی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
کسی که به اوضاع معادن و موادی که در آن ها است آشنا باشد، معدن شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
آشنایی و آگاهی به کارها و امور، بررسی موضوع یا امری به وسیلۀ کارشناسان مثلاً این موضوع باید کارشناسی شود، دورۀ تحصیلات چهارسالۀ دانشگاهی، لیسانس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبان شناسی
تصویر زبان شناسی
علمی که دربارۀ زبان های مختلف، چگونگی ساختمان و اصوات و اشکال هر یک و ارتباط میان آن ها بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخن شناسی
تصویر سخن شناسی
سخن شناس بودن، شناختن نیک و بد سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روان شناسی
تصویر روان شناسی
دانش بررسی جنبه ها و کارکردهای مختلف روان انسان و معالجۀ ناهنجاری های آن، پسیکانالیز، پسیکولوژی، علم الرّوح، علم النّفس، معرفة النّفس
فرهنگ فارسی عمید
(دِ فُ)
نان شناس و خدانشناس، کنایه از عیال و اولاد است
لغت نامه دهخدا
(شِ)
معرفت و شناسائی کار. (ناظم الاطباء). خبرگی. خبرویت
لغت نامه دهخدا
(شِ)
عمل گاه شناس
لغت نامه دهخدا
(کِ شِ)
عمل کتاب شناس. کار آنکه کتاب شناسد، فن آگاهی از انواع کتابها و مؤلفان و مصنفان و مترجمان آنها. (فرهنگ فارسی معین). آگاهی بر کتاب و محتوی و نویسندۀ آن
لغت نامه دهخدا
(زَ شِ)
زبان شناسی علمی است که درباره زبانها و مظاهر مختلف آن بحث میکند. این علم از چگونگی ساختمان زبانها، از تاریخ آنها و از روابط آنها با سایر فعالیتهای بشری و بالعکس و تأثیر متقابل این فعالیت ها در زبان سخن میگوید. زبانشناسی علمی است تحلیلی که از خیلی جهات شبیه به ریاضیات و از طرف دیگر خود یکی از شعب علوم اجتماعی و شاخه ای از مردم شناسی میباشد. از این نقطه نظر، زبان جزئی از اعمال انسانی است و زبان شناسی علمی است که از رابطۀ بین زبان و معارف بشری بحث میکند و منابع خود را از ادبیات وسایر مخلوقات هنری میگیرد. زبان شناسی را میتوان بعنوان یک روش علمی در مطالعۀ مطالب زیر بکار برد: در تاریخ و بسط آن از قدیم تا زمان حال در نقاط مختلف عالم، در اصوات و اشکال مختلف زبانها، در روابط میان زبانها، در بکار بردن آن در مسائل آموزش و پرورش. برای دقت در مظاهر دیگر زبان شناسی باید به مباحث فقه اللغه، فونتیک، گرامر، فولکلور و بحث دلالت رجوع کرد، گرچه پاره ای از آنها خود موضوع بحثی مستقل می باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاه شناسی
تصویر گاه شناسی
وقت شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان شناس
تصویر نان شناس
آنکه نان و طعام را شناسد. یاناشناس و خدانشناس. عیال واولاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار شناس
تصویر کار شناس
دانای کار شناسنده امور خبره متخصص: (شریک امور - رحمه الله علیه - که از دهات عالم وزیر کان دنیا و کار شناسان جهان بود. ) (کتاب القصص) توضیح فرهنگستان این کلمه را بجای اهل خبره بر گزیده است، عاقل دانا، منجم اختر شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان شناس
تصویر جان شناس
کسی که معرفت باحوال روح دارد، ولی مرد کامل مرشد قطب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتاب شناسی
تصویر کتاب شناسی
ماتیکانشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال شناسی
تصویر فال شناسی
فال بینی طالع بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن شناسی
تصویر سخن شناسی
سخندانی سخن سنجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز شناسی
تصویر ساز شناسی
علم شناختن طرز ساختمان سازها و چگونگی ایجاد صدا در آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان شناسی
تصویر زبان شناسی
علمی است که درباره زبانها و مظاهر مختلف آن بحث میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
آنکه کان شناسی داند. عالم معدن شناسی معدن شناس
فرهنگ لغت هوشیار
شناسایی کار معرفت امور خبرگی. توضیح این اصطلاح را فرهنگستان بجای} خبرویت {متداول در دادگستری پذیرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان شناسی
تصویر زبان شناسی
((~. ش))
علمی که به مطالعه زبان می پردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
شناسایی کار، خبرگی، دوره تحصیلات چهارساله دانشگاهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
لیسانس، مهندسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دین شناسی
تصویر دین شناسی
فقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باد شناسی
تصویر باد شناسی
آنمولوژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باز شناسی
تصویر باز شناسی
تشخیص
فرهنگ واژه فارسی سره
ژنتیک
فرهنگ واژه مترادف متضاد